Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@03:23:47 GMT

شکست عشقی از من قاتل ساخت

تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۵۹۷۴۲

شکست عشقی از من قاتل ساخت

  ودت را معرفی کن؟ 
فرزاد ۲۴ساله هستم.

افغان هستی؟ 
خیر، پدرومادرم ایرانی هستند. در چهارسالگی پدرم به خاطر بیماری سرطان فوت کرد و مادرم با چهار بچه قد و نیم‌قد ماند و سیاه‌روزی‌های ما شروع شد.

چرا سیاه‌روزی؟
دایی‌ام سال۸۲ وقتی هنوز بچه بودم، مادرم را با ۲۰۰هزارتومان به مرد افغان فروخت و مادرم همسرش شد و از آن‌موقع روز خوش ندیدیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



چه اتفاقی افتاد؟
پدرخوانده‌ام ما را مجبور می‌کرد که دستفروشی کنیم و هر روز برایش پول بیاوریم. خیلی وقت‌ها بی‌دلیل ما را کتک می‌زد و دو روز آب و غذا به ما نمی‌داد. از یک سال بعد زندگی‌ام سیاه‌تر شد. 

چه اتفاق سیاهی افتاد؟
پدرخوانده‌ام به من تجاوز می‌کرد و تهدید می‌کرد اگر به کسی بگویم، من را می‌کشد. من هم ترسیدم، سکوت کردم و او رفتارش را ادامه ‌داد.

چرا به مادرت نگفتی؟
اول این‌که از تهدیدهای آن مرد می‌ترسیدم، بعد هم مادرم آدم ضعیفی بود که از مرد افغان می‌ترسید و تحت سلطه او بود.

کاری نکردی که او این کار را نکند؟ 
چرا از خانه فرار کردم در ۱۰سالگی ولی اورژانس اجتماعی مرا پیدا کرد و تحویل خانواده داد.

بعد چه شد؟ 
آن زمان بود که فهمیدم مرد افغان به خواهر و برادرهایم هم تجاوز می‌کند.

باز فرار نکردی؟
۱۳سالگی فرار کردم، دستفروشی کردم و مقداری پس‌انداز برای خودم جمع کردم. بعد مغازه زدم اما اتفاقات تلخ کودکی روی رفتارم اثر گذاشته بود؛ بی‌ادب و بدون اعصاب بودم و به همین خاطر ورشکسته شدم.

برگشتی خانه؟
نه. رفتم مشهد پیش خاله‌ام و آنجا در ۲۰سالگی ازدواج کردم اما همسرم خیانت کرد و با یک بچه طلاق گرفتم.

باز ازدواج کردی؟
من عاشق دخترخاله‌ام بودم اما خاله‌ام می‌گفت که نمی‌شود به دلیل بی‌پولی با دخترش ازدواج کنم، او برایم همسر جدیدی گرفت و از او دو فرزند دارم.

چه شد به تهران آمدی و جنایت‌های سیاه را رقم زدی؟
برگشتم از خانواده‌ام خبر بگیرم اما متوجه شدم برادرم حین دستفروشی تصادف‌کرده و یک‌سال در کما بوده، ناپدری‌ام خواهر کوچکم را شوهر داده و زندگی خوبی ندارد.

تو چه کردی؟ 
می‌خواستم از ناپدری‌ام انتقام بگیرم اما به خودم آمدم و دیدم همدست او در جرایمش شدم.

دو قتل در پرونده داری، درست است؟
اول یک راننده تیبا را در کرج کشتم و خودروی او را سرقت کردم تا در پوشش مسافربر با همدستی دوستم و پدرخوانده‌ام دست به زورگیری بزنیم.

چطور نقشه‌ات را عملی کردی؟
برای این‌که بتوانیم در پوشش مسافربر سرقت کنیم، نیاز به ماشین داشتیم. در کرج خودرو را دربستی کرایه کرده و وقتی به محل خلوتی رسیدیم، راننده را کشتم و ماشین را سرقت کردم.
 
ولی تو یک صافکار را هم به قتل رساندی.
مردادماه بود که با مرد صافکار آشنا شدم. فهمیدم او کنار خیابان کار می‌کند و پول‌هایش را زیر کفی خودرو قرار می‌دهد. او پول رهن خانه‌اش را داخل ماشین گذاشته بود. وسوسه شدم و با او ابتدا طرح دوستی ریخته و اعتمادش را جلب کردم. یک روز که مطمئن بودم پول زیادی همراه دارد، نقشه ام را عملی کردم. 
 
چطور قربانیان را می‌کشتی؟
خفه‌شان می‌کردم.
 
جسدها را چه می‌کردی؟
بعد قتل آنها را داخل گونی گذاشته و در بیابان‌های ملارد رها می‌کردم.
 
چرا به یکی از طعمه‌های سرقتت که دختر جوانی بود، تجاوز کردی؟
می‌خواستم عقده‌های درونی و کودکی‌ام را خالی کنم. وقتی دختر جوان را به قصد سرقت سوار کردم، او را مورد تجاوز قرار دادم.
 
تو به قتل یک زن افغان هم در ۹سال قبل اعتراف کردی، آن چه بود؟
من آن قتل را انجام ندادم. پدرخوانده‌‌ام و دوستش وقتی متوجه می‌شوند همسر جوانش از خانه فرار کرده است، بعد سه سال او را شناسایی و طبق رسوم‌شان او را به قتل می‌رسانند. من وقتی گیر افتادم، گفتم بگذار همه راز آن جنایت را هم بدانند. من در این سال‌ها راز این جنایت را می‌دانستم اما نقشی در آن نداشتم.
 
پشیمانی؟
من زندگی سراسر سیاهی از کودکی داشتم، حال اگر پشیمان شوم هم فایده‌ای ندارد.
 
چرا برای پولدارشدن قتل انجام دادی؟
چون کاسبی کردم وشکست خوردم، تنها کاری که به ذهنم رسید این بود که از راه خلاف پول دربیاورم. البته شکست در ازدواج با دخترخاله‌ام هم در این تصمیم نقش داشت. اگر پول داشتم، خاله‌ام با این ازدواج مخالفت نمی‌کرد و الان به عشقم رسیده بودم.
 
پس دستگیر نمی‌شدی و همچنان به جرایمت ادامه می‌دادی؟
جرم اصلی ما زورگیری بود و در این میان دو قتل هم مرتکب شدم. اگر دستگیر نمی‌شدم، شاید قتلی مرتکب نمی‌شدم اما به سرقت‌هایم ادامه می‌دادم. 
 
چطوری سرقت می‌کردید؟
سه نفری سوار تیبای سرقتی شده و با تهدید مسافران، پول و گوشی تلفن همراه‌شان را می‌گرفتیم. 
 
از چند نفر سرقت کردید؟
فکر کنم ۱۲ نفر. یادم نیست. 
 
معتادی؟
نه. مواد مصرف نمی‌کنم. 
 
فکر می‌کردی دستگیر شوی؟
نه. حرفه‌ای عمل می‌کردم و ردی از خودم باقی نمی‌گذاشتم. 
 
پس چرا دستگیر شدی؟
همسر مرد صافکار پیگیر پرونده بود و این مرد قبل از این‌که با من بیاید به همسرش گفته بود که با من قرار دارد. البته من فکر اینجا را هم کرده بودم و خودم را با هویت جعلی به او معرفی کرده بودم اما همین سرنخ، پلیس را به من رساند. وقتی دستگیر شدم، شوکه شده بودم و ابتدا سعی کردم با انکار همه چیز خودم را خلاص کنم اما وقتی دیدم مدارک زیادی علیه من است، همه چیز را گفتم. 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: قاتل قتل شکست عشقی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۵۹۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش کاربران شبکه های اجتماعی به ابراز ندامت اشکان خطیبی | کاش شرایطی فراهم شود تا ...

به گزارش همشهری آنلاین، برخی از چهره‌های مشهور که در ایام اغتشاشات دچار اشتباه محاسباتی شده و اقدام به مهاجرت سیاسی کردند، حالا به نقطه‌ای رسیده اند که راهی جز ابراز پشیمانی ندارند.

اشکان خطیبی که در ایام اغتشاشات ۱۴۰۱ به اروپا رفته بود، حالا در مصاحبه‌ای گفته است: «دیگر توانایی کار کردن ندارد.» او گفته است: «خودم به همه چیز پشت پا زدم... از چیزی نمی‌خواهم دفاع کنم... نمی‌خواهم بگویم اشتباه کردیم، چون همه مربوط به پروسه اجتماعی است و همه ارکان اجتماع را درگیر می‌کنم و من هم بخشی از این اجتماع بودم... در ایران مدیر پردیس سیاسی چارسوق بودم! دو سال پشت سر هم رئیس کاخ بودم. اینها را نمی‌توانم انکار کنم... اگر اشتباه کردیم همگی با هم اشتباه کردیم!... زندگی در اروپا کار راحتی نیست؛ به دلیل بیماری C- PTSD تحت درمانم!... از کیفیت کارهایی که در خارج از ایران کردم راضی نیستم... حدود شش سال است روی صحنه نرفته‌ام... سخت است، واقعاً سخت است. بهای سنگینی دادم و به قیمت از دست دادن خیلی از چیزها، از جمله خانواده‌ام تمام شد.»

ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!

این گفته‌ها با واکنش‌های بسیاری از سوی کاربران همراه بود که در ادامه بخش‌هایی از آن را مرور کرده‌ایم.

سعید ساداتی گفت: چند ماه قبل مورد اهانت اشکان خطیبی قرار گرفتم، اما وقتی امروز ابراز ندامت و پشیمانی او را دیدم از صمیم قلب از خدا خواستم‌ای کاش شرایطی فراهم شود تا خطیبی‌هایی که پشیمانند با اخذ تعهد به وطن‌شان بازگردند. دیدن حال و روز خراب ایرانی‌ها در غربت حال آدمو خراب می‌کنه.

احمد روستایی گفت: شنیدن حرف‌های اشکان خطیبی کار راحتی نیست. آدم دوست ندارد هموطنش را در این شرایط ببیند. به‌خصوص اگر هنرمند باشد و با فیلم‌هایش خاطره داشته باشی. اینها فریب رؤیافروشی رسانه‌ها و اطرافیانی را خوردند که تصورات ذهنی‌شان را به اشتباه شکل دادند. اینها را باید تلفات جنگ رسانه‌ای دشمن به حساب آورد.

پشیمانی بازیگر مطرح از رفتن به خارج از کشور | خودم به همه چیز پشت پا زدم

مهدی غنچه گفت: بیماری که اشکان خطیبی از آن حرف می‌زند اختلال استرس است که پس از یک اتفاق وحشتناک ایجاد می‌شود! کاش به وطن پشت پا نمی‌زد.

محمد همدانیان گفت: باید به اشکان خطیبی گفت تو تنها نیستی خیلی‌ها که رفتن به فکر بازگشت هستند، اما روی بازگشت ندارند.

علی فرحزادی گفت: اکثر اینایی که برای لگد زدن به نظام و خوش خدمتی به امریکا مهاجرت کردن اوضاعی شبیه به اشکان خطیبی دارن. این حرفایی که الان از این آدم می‌شنویم شامل حال خیلی‌هاشون میشه! همه چیز داشتن و حالا مال‌باخته پشیمان! عاقبت رؤیافروشی همینه.

کاربری با نام «تاج» نوشته است: خیانت به وطن کاری میکنه از نقش اول سریال، رستوران لاکچری در فشم، مدیریت شرکت، مدیر پردیس سینمایی چارسو، رئیس کاخ جشنواره بین‌الملل، خوانندگی، آموزشگاه بازیگری به بیماری و تصمیم به خودکشی برسی! و باعث سقوط چندین جوان و نوجوان هم بشی.

هانی برقعی (با تلخیص) گفت: بله آقای خطیبی! وقتی اونقدر مردم ایران رو فقط از پشت شیشه‌های ماشین‌های لوکس دیدین، وقتی کل مردم ایران رو به یکسری که دورتون رو گرفتن تعمیم دادین، وقتی رسانه با فضای مجازی بهتون القا کرد که کار رژیم تمومه و شما این رو باور کردید خب معلومه الان پشیمونی و معلومه که حسرت زندگی گذشته خودت رو می‌خوری... احسان کرمی‌ها و برزو ارجمندها و اشکان خطیبی‌ها همه دچار یک اشتباه محاسباتی شدن، اون‌ها مردم واقعی ایران رو از شبکه‌های اجتماعی قضاوت کردند.

کاربری با نام «آدم» نوشته است: براندازه نوشته: ۹۰ درصد اونایی که مهاجرت کردن خیلی خوشحال و راضی‌اند. بعد از ارژنگ امیرفضلی حالا اشکان خطیبی هم به جرگه اون ۹۰ درصد پیوست.

کد خبر 847872 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان برچسب‌ها اغتشاش خبر ویژه بازیگران سینما و تلویزیون ایران چهره‌های مشهور

دیگر خبرها

  • واکنش کاربران شبکه های اجتماعی به ابراز ندامت اشکان خطیبی | کاش شرایطی فراهم شود تا ...
  • فدریکو والورده: مقابل منچسترسیتی تا سرحد مرگ خسته شده بودم
  • «لاپید»: اگر نخست‌وزیر بودم عملیات علیه رفح را لغو می‌کردم
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • مارتین آنسلمی در مسیر موفقیت؛ بیلسای بعدی آرژانتین کیست؟
  • بایدن: زمانی به دنبال خودکشی بودم + بشنوید
  • در اوج تجربه بودم/کاش زودتر می‌گفتند!
  • حماسه باشکوهی که شهید شیرودی رقم زد/در حد امکان وامدار تاریخ بودم
  • اوزونیدیس: به بازیکنانم گفته بودم صبر داشته باشند
  • گفته بودم مراقب بازیکن لالیگایی باشید / مسئولان هم به ورزشگاه بیایند